You are currently browsing the monthly archive for آگوست 2010.

به نام خدای مهربون

دیوانه ی پا برهنه از جوی پرید/عاقل به کنار جوی دنبال پل است .

در حال خواندن کتاب «برف » نوشته ی آقای مهاجرانی بودم که به این
بیت رسیدم؛نظرم را جلب کرد،به فکرم انداخت .

در جمله ای از همین بخش از کتاب نویسنده از قول یکی از شخصیت های داستان می
گوید : «تا آدم دیوونه نشه راز زندگی رو نمی فهمه،نادیده هارو نمی بینه »
.

بحث سر دیوانگی است .

خودش هم در جایی دیگر مطرح می کند که هنوز متوجه نشده ام که آدم باید بفهمد تا
دیوانه شود یا دیوانه شود،می فهمد .

نمیدانم واقعاً،روزهای آخر عمر که بوی خاک گور را حس خواهم کرد،از اینکه
دیوانه بوده ام یا سعی در عاقل بودن داشته ام چه حسی نصیبم خواهد شد؛همین حالا که
معلوم نیست،روزهای پایانیست،این فکر مرا سردرگم کرده که این همه به ظاهر تعقل و آن
همه احساسات و دیوانگی به خرج دادن-و شاید این همه احساسات هم بشود گفت هنوز-چه
چیزی از مفهوم اصیل زندگی را برایم توانسته مشخص کند!

لحظه هایی که دلم حکم جهاد علیه عقلم می دهد اما می ترسد که نکند برای هیچ و
پوچ برخاسته و عقلم را زایل کند و این ترس نه دیوانگی برایم می گذارد و نه عاقل
بودن را، آرزوی همان دیوانگانی را می کنم که به آینده فکر نمی کنند، از اشتباه
کردن نمی ترسند،اگر یک در هزار برای موفقیت خودشان شانس قائل هستند از آن نمی
گذرند و حداقل سر دو راهی نمی مانند .

امان از ترس .

پ.ن : بعضی وقت ها از بعضی چیزها که در جایگاه تعقل بی معنی!به نظر می
رسند،شاید بشود مدتی گذشت،بهشان بی محلی کرد،مسکوتشان نگه داشت اما همان ها، گاهی
در لحظاتی که خیالش را هم نمی کنی،جلوی تمام زندگیت می ایستند و خودت را به هر در
و دیواری می کوبی نمی توانی از آن ها رها شوی
و روزهایی که بیش از همیشه حسرت روزهای رفته را می خوری،آن ها بیش از همیشه
نبودنشان را به رخ لحظات زندگیت می کشند .

موسیقی پیشنهادی : خوش خیال(سیاوش قمیشی-فرنگیس)

ایمان – – 4 شهریورماه 1389

به نام خدای مهربون

سخت ترین لحظه آنست که بهانه ای برای دوست داشتنش نداشته باشی و دوستش
بداری،بی بهانه ای .

که او نیست و نبوده و نباید حتی باشد و حتی سؤالش در ذهن شکل بگیرد که چرا
باید او،تنها،باشد؟ و وقتی به اعماق وجودت نگاه می کنی،اگر بهانه ای هست که دوستش
نداشته باشی، باز هم دوستش بداری و دچار نمیدانم شوی که تمام تئوری هایت زیر سؤال
برود که این حس را از تو نتوانند بگیرد!و چرا نمی تواند بگیرد؟،یکی از بزرگترین
سؤال های دردآوری شود که در ذهنت شکل گرفته و هر چقدر فکر کنی جوابی برایش نیابی و
چه سخت و دردناک است که برای دلت،ذهنت و تمام وجودت،پاسخی نداشته باشی .

ایمان – – 2 شهریورماه 1389

به نام خدای مهربون

گاهی

زبان دل لکنت می گیرد،نه می تواند بگوید،نه سکوت کند؛بین بد و بدتر که می
مانی،زندگی سخت می شود،خوب کجاست؟آیا اصلاً خوبی وجود دارد؟چه زمانی گفتنش خوب است
و چه زمانی مسکوت نگه داشتنش؟

اینکه
سکوت می کنی و دلت می گیرد،حسرت می خوری،خودت را متقاعد شده نشان می دهی،سعی می
کنی به روی خودت نیاوری،بگویی اتفاقی نیافتاده،زندگیست دیگر،به قول خودم :
طبیعیست!،بهتر است یا اینکه بگویی،با هزار ترس و دلهره از تکرار درد،سردی،خاموش
شدن آتشی که زیر خاکسترش پنهان کردی تا شعله نگیرد و در خود بسوزانیش و شعله می
گیرد و خاموش می شود و تو پشیمان ؟

کدام
بهتر است؟

کاش بی
پرده می شد گفت،چنان که با خدا؛که نترسی از شکستنت،غرور معنایش را از دست بدهد،خجالتی
در کار نباشد،بزرگیش به زانو بیاندازدت،عظمتش تورا مجاب کند که سخن بگویی،غمناله کنی،فریاد
بزنی که او می شنود که به او اطمینان می کنی که اگر تو اشتباه می کنی،او نمی کند،نگفته
خودش می داند، به سخنت نیازی ندارد،از دلت باخبر است،اینجا گفتنست که بهتر است،جایی
که خودت خودت را می شناسی،او هم تورا می شناسد،تو هم از اینکه همه ی دلت را می
داند نمی ترسی .

و گاهی
نباید فکر کرد،نه به خوبیش،نه به بدیش،نه به زندگی،نه به دوست داشتن،نه به هیچ چیز
دیگری،بگذاری بگذرد ،شاید روزی فکردردت پایان گیرد،تمام شود،نفس هم بر نیاید که
دیگر انگ زنده بودن به رویت نزنند .

پ.ن : رهاوردهای
خاص زندگی همیشه در سکوت پیشکش می شود،دوستی و عشق،میلاد و مرگ،شادی و درد،گل و
طلوع خورشید و سکوت به مثابه فضای ژرف فرزانگی.(مارگوت بیکل-ترجمه :احمد شاملو)

موسیقی
پیشنهادی :
به نام من(داریوش-دنیای این روزای من)

ایمان –
هیچ -1 شهریورماه 1389

به نام خدای مهربون

قلب و روحم میان خروارها غم مدفون شده و جسمم بر می خیزد،خالی،خالیه خالی …
.

تنها سکوت می ماند و سکوت .

خدایا،بهانه ای … .

ایمان – و تنها سکوت … -30 مرداد 1389

این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد کنید:

می توانید درخواست گذرواژه و همچنین نظرات خصوصي خود را در این صفحه بیان كنيد .

دسته بندی موضوعی