You are currently browsing the tag archive for the ‘شکست عشقی’ tag.

به نام خداوند مهربان

هر چه فاصله زمانی از آن لحظات بیشتر می شود نقش اراده و تعقل بیشتر می گردد .اگر فرد سعی کند بر احساساتش فائق آید و خودش را با همان شرایط در جایگاه معشوقش تصور کند-یعنی عاشق و معشوق را در ذهنش جابه جا کند-واکنش های عقلائی با بار مثبت از خودش بروز می دهد یعنی می پذیرد که خوب من هم بودم شاید چنان می کردم و حق انتخاب طرف مقابل را می پذیرد اما اگر نتواند چنین کند،واکنش هایش روانی تر! خواهد بود که عقل در شکل گیریشان کمک می کند یعنی اگر می خواهد انتقام بگیرد،بررسی می کند ببیند چه طور حال طرف بهتر گرفته می شود یا چطور می تواند کاری کند که نظر او را به خودش جلب کند یا اگر فرد مورد نظر از کسی خوشش می آید برنامه ای بریزد تا او را از سر راه بردارد یا امثال این حرکات که باور کنید از بسیاری از افراد بر می آید،نمونه اش را بسیار دیده ام نه به اغراق که به واقع .

این موارد شاید در دید اول کلی گویی به نظر آید اما خودم با چشم های خودم دیدم که دختر خانمی در مورد پسر مورد علاقه اش که مدت ها هم با او در ارتباط بود و بنا به یک سری اتفاقات سوی دختر دیگری رفته و رؤیاهاشان را بر باد داده بود همین کارها را می کرد از سعی در بدست آوردن شماره ی آن دختر و تماس با او گرفته تا تهدید به اینکه آبرویش را می برد یا می رود دم در خانه شان جلوی پدر و مادرش چه ها می کند و حتی تهدید به قتل و سواستفاده ی از دیگر پسران در جهت تحریک احساسات و حسادت پسر،در حالت برعکسش یعنی پسرها هم چنین کرده اند،باور کنید بوده باز هم نه به اغراق که به واقع!

به نظر من در مورد اول شخص با خودش کنار می آید و  زندگیش را می سازد و در مورد دوم کاملآً برعکس،فرد فرصت های بیشتری را از دست داده و بالتبع اداره ی امور زندگیش برایش دشوار می شود .

این اثرات بسته به عواملی که ذکر شده می توانند در مدت کمی کمرنگ شده و گاهی هم می تواند تا سالیان سال و حتی تا پایان عمر فرد را بیازارد .

پ.ن.1 : این بحث گستردگی بسیاری دارد به همین خاطر،بیان بسیاری از ابعاد در این محیط و فقط توسط شخص نگارنده کار دشواریست به همین جهت سعی بر این است که بسیاری مسائل در نظرات مورد بحث قرار بگیرد .

پ.ن.1 : جاهایی از لفظ «دوستانم» استفاده کردم نه بخاطر اینکه مبهم گویی کرده و در خیالاتم چیزی پرورانده باشم،آن دوستان به علاوه ی خود بنده دچار این اتفاقات بوده ایم که برخی از این دوستان مجازی و برخی واقعی و حتی از نزدیک ترین دوستان بنده اند که از آوردن نامشان معذروم .

پ.ن.2 : از دوستان تقاضا دارم از آنجا که این پست به صورت پاسداری شده بر روی وبلاگ قرار خواهد گرفت به منظور کمک به دیگران بی ریا در این بحث شرکت کرده و در بیان واقعیت این قبیل اتفاقات یاری کنند .دوستان چه مجازی هستند و چه در دنیای واقعی اگر تمایل ندارند هویتشان آشکار شود می توانند با نامی غیر از نام خودشان یا با استفاده از هر وسیله ای که باعث تغییر IP Address می شود در بحث شرکت کرده و از تجربیاتشان برای دیگران بگویند .

پ.ن.3 : اگر اجماع نظرات بر این باشد که این پست به همراه نظرات به منظور استفاده ی کسانی که جزء دوستان نیستند به صورت عمومی منتشر شود،اعلام کنند تا ترتیب اثر بدهم .

موسیقی پیشنهادی : دل من از داریوش

29 دی ماه 1389

به نام خداوند مهربان

بارها در نوشته هایم عواملی که بر اساس استقرا منتج به شکست در روابط عاشقانه می شود را به همراه خوانندگانم بررسی و مورد بحث قرار دادیم . تقریباً برای بسیاری از ما بحث در آن مورد،دیگر لزومی ندارد زیرا آنکه دنبال اشتباه نکردن باشد با بررسی همان عوامل و باز کردن چشمانش به روی واقعیت سره را از ناسره تشخیص می دهد .

فقط مهم ترین عوامل(از نگاه خودم)را برای تأکید دوباره ذکر می کنم : ناپختگی افراد ،بی موقع بودن ورود به روابط عاشقانه .

این بار قصد دارم از آنچه که در لحظات تلخ پس از شکست برای خودم و دوستانی که در آن لحظات همراهشان بودم،رخ داده،بنویسم تا عمومِ درگیر این موارد بدانند که این تجربیات فقط مربوط به یک شخص نیست،بسیاری از ماها دچار آن ها بوده ایم و فقط آن ها نبودند و نیستند که آن تلخی ها را چشیده اند و واقعیت حداقل در مقابل من توانایی بیشتری داشته و مرا بارها شکست داده است و نباید قدرتش را نادیده گرفت .

عموماً کسانی که آن غلیانات هورمونی در وجودشان شور و هیجان آن چنانی ایجاد می کند و همان را به منزله ی آن موهبت الهی-عشق-می انگارند بسته به عواملی چون : تجربه ی آشنایی با این روابط،سن و سال،مدل شخصیتی و موارد دیگر،احساسات متفاوتی از خودشان بروز می دهند .

عموماً شروع به رؤیا پردازی در مورد خود و شخص مورد علاقه می کنند،اگر شناختی نسبت به آن فرد نداشته باشند عموماً آنچه را که مطلوب می دانند در او مشاهده می کنند-او را دارای خصوصیات مورد علاقه ی خودشان متصور می شوند- و از واقعیت وجودی آن شخص فاصله می گیرند . اگر شناختی داشته باشند با آنچه که طرف هست کنار می آیند و می پذیرندش(که این حالت به نسبت حالت قبلی بسیار معقول تر به نظر می رسد و تقریباً مطلوب هم هست) .خوش ترین لحظات ممکنه را در ذهنشان با او می سازند و زندگی پر از لذت و زیبایی را در ذهنشان متصور می شوند،عموماً در این رؤیاها خبری از مشکلات زندگی نیست و گل و بلبل به وفور یافت می شود .شخص با گذشت زمان به رؤیاهایش عمق بیشتری می بخشد و همین باعث می شود تا از واقعیت روابط و زندگی و اجتماع فاصله بگیرد،در رؤیاهایشان نام بچه ی آینده شان که احتمالآً نامی نزدیک به نام هر دو فرد دارد بر می گزینند و آنچه دوست دارند را در کنار هم تجربه می کنند و بسیاری رؤیاهای دیگر که بسته به علایق خود فرد،در ذهن شکل می گیرند .

آنچه که اینجا نقش مهمی ایفا می کند حدود رابطه در واقعیت است یعنی بارها دیده ام افرادی را که مثلاً معشوقشان به آن ها یک نگاهی کرده و آن ها عمری با خیال همان نگاه رؤیاهای آنچنانی ساخته اند و  از سوی دیگر بوده اند افرادی که در حین رابطه به پردازش رؤیا پرداخته اند و این رؤیاپردازی دو سویه بوده است .در مورد اول معشوق فردی ناشناخته و اشتباهیست و در مورد دوم تا حدودی آشناست اما شرایط برای دو طرف شرایط متفاوتیست یعنی تصورشان در حدود همان رابطه ی دو نفره است و به اجتماع و زندگی در آن نگاهی ندارند و سختی هایش را درک نمی کنند .

پ.ن : قسمت دوم و سوم طی چند ساعت آتی با همین گذرواژه بر روی وبلاگ قرار خواهند گرفت .

پایان قسمت اول

می توانید درخواست گذرواژه و همچنین نظرات خصوصي خود را در این صفحه بیان كنيد .

دسته بندی موضوعی