You are currently browsing the tag archive for the ‘واقعیت’ tag.

به نام خداوند مهربان

شکست در حقیقت تقابل رؤیا و واقعیت است .فرد هر چقدر بیشتر رؤیا ساخته باشد پذیرش واقعیت برایش دشوارتر و ویرانگرتر است-البته با در نظر گرفتن تأثیر تجربه و … که اشاره شد- مخصوصاً اگر معشوق با آنچه در رؤیاهایش بوده تفاوت بیشتری داشته باشد .

این تقابل به صورت های مختلف صورت می گیرد،از آنچه که شخصاً با آن رو به رو شده یا در دوستانم مشاهده کرده ام به ذکر چند مثال بسنده می کنم :

به انحا مختلف از علاقه ی معشوق به فرد دیگری باخبر می شوند-مثلاً : معشوق را با فرد دیگری می بینند،عکس یا فیلمی از او مشاهده می کنند ،خبر از در کنار دیگری بودن معشوق برایش می آورند و امثالهم- در رویارویی با معشوق متوجه می شوند که او به ایشان علاقه ای ندارد و  یا نسبت به  خصوصیاتی از او که با آنچه تصور می کردند تفاوت اصولی دارد،علم پیدا می کنند و موارد دیگر .

که هر کدام در جای خودشان در آن لحظه دردناکند .

عموماً در موردی که فرد به تنهایی رؤیاپردازی کرده و یکی از موارد فوق برایش رخ می دهد،دنیا بر سرش خراب می شود،شما تصور کنید تمام آنچه در ذهن شیرین بوده را با کسی تجربه کرده اید که حالا می بینید دسترسی به او نیست .در این مواقع واکنش ها عموماً واکنش های روانیست یعنی دسترسی به عقل و واکنش های عاقلانه در این اوقات بسیار سخت و دشوار است-البته باز هم با توجه به میزان شناخت از این مسائل شدت و ضعف متفاوتی وجود دارد-به شخصه خودم در مواجهه های نخستین دچار یک شوک بسیار عجیب روانی شدم یعنی حس می کردم لحظاتی مغزم کار نمی کند حتی یک بار به مدت چند ساعت به حالت خلسه فرو رفته بودم یعنی واقعاً متوجه نمی شدم چه شده،اصلاً واقعیت دارد یا ندارد گویی مغزم فلش شده و حتی دیدن و شنیدن را هم متوجه نمی شدم یعنی اراده ای در انجامشان نبود .

بعد از اینکه از آن گرمی اولیه بیرون می آید و اراده،خودش را نمایان می کند،واکنش های روانی عموماً ارادی تر می شوند یعنی فرد گریه می کند،اگر دسترسی خاصی به معشوق دارد سعی در برقراری ارتباط و کسب رضایت او می کند،خودش را به هر دری می کوبد تا رؤیاهای نابود شده را بازسازی کند .

علاوه بر اینکه تا حدی این اتفاقات را شخصاً تجربه کرده ام،دوستان پسر و دختر را هم دیده ام که چنین واکنش هایی از خودشان بروز داده اند .

پایان قسمت دوم

به نام خداوند مهربان

بارها در نوشته هایم عواملی که بر اساس استقرا منتج به شکست در روابط عاشقانه می شود را به همراه خوانندگانم بررسی و مورد بحث قرار دادیم . تقریباً برای بسیاری از ما بحث در آن مورد،دیگر لزومی ندارد زیرا آنکه دنبال اشتباه نکردن باشد با بررسی همان عوامل و باز کردن چشمانش به روی واقعیت سره را از ناسره تشخیص می دهد .

فقط مهم ترین عوامل(از نگاه خودم)را برای تأکید دوباره ذکر می کنم : ناپختگی افراد ،بی موقع بودن ورود به روابط عاشقانه .

این بار قصد دارم از آنچه که در لحظات تلخ پس از شکست برای خودم و دوستانی که در آن لحظات همراهشان بودم،رخ داده،بنویسم تا عمومِ درگیر این موارد بدانند که این تجربیات فقط مربوط به یک شخص نیست،بسیاری از ماها دچار آن ها بوده ایم و فقط آن ها نبودند و نیستند که آن تلخی ها را چشیده اند و واقعیت حداقل در مقابل من توانایی بیشتری داشته و مرا بارها شکست داده است و نباید قدرتش را نادیده گرفت .

عموماً کسانی که آن غلیانات هورمونی در وجودشان شور و هیجان آن چنانی ایجاد می کند و همان را به منزله ی آن موهبت الهی-عشق-می انگارند بسته به عواملی چون : تجربه ی آشنایی با این روابط،سن و سال،مدل شخصیتی و موارد دیگر،احساسات متفاوتی از خودشان بروز می دهند .

عموماً شروع به رؤیا پردازی در مورد خود و شخص مورد علاقه می کنند،اگر شناختی نسبت به آن فرد نداشته باشند عموماً آنچه را که مطلوب می دانند در او مشاهده می کنند-او را دارای خصوصیات مورد علاقه ی خودشان متصور می شوند- و از واقعیت وجودی آن شخص فاصله می گیرند . اگر شناختی داشته باشند با آنچه که طرف هست کنار می آیند و می پذیرندش(که این حالت به نسبت حالت قبلی بسیار معقول تر به نظر می رسد و تقریباً مطلوب هم هست) .خوش ترین لحظات ممکنه را در ذهنشان با او می سازند و زندگی پر از لذت و زیبایی را در ذهنشان متصور می شوند،عموماً در این رؤیاها خبری از مشکلات زندگی نیست و گل و بلبل به وفور یافت می شود .شخص با گذشت زمان به رؤیاهایش عمق بیشتری می بخشد و همین باعث می شود تا از واقعیت روابط و زندگی و اجتماع فاصله بگیرد،در رؤیاهایشان نام بچه ی آینده شان که احتمالآً نامی نزدیک به نام هر دو فرد دارد بر می گزینند و آنچه دوست دارند را در کنار هم تجربه می کنند و بسیاری رؤیاهای دیگر که بسته به علایق خود فرد،در ذهن شکل می گیرند .

آنچه که اینجا نقش مهمی ایفا می کند حدود رابطه در واقعیت است یعنی بارها دیده ام افرادی را که مثلاً معشوقشان به آن ها یک نگاهی کرده و آن ها عمری با خیال همان نگاه رؤیاهای آنچنانی ساخته اند و  از سوی دیگر بوده اند افرادی که در حین رابطه به پردازش رؤیا پرداخته اند و این رؤیاپردازی دو سویه بوده است .در مورد اول معشوق فردی ناشناخته و اشتباهیست و در مورد دوم تا حدودی آشناست اما شرایط برای دو طرف شرایط متفاوتیست یعنی تصورشان در حدود همان رابطه ی دو نفره است و به اجتماع و زندگی در آن نگاهی ندارند و سختی هایش را درک نمی کنند .

پ.ن : قسمت دوم و سوم طی چند ساعت آتی با همین گذرواژه بر روی وبلاگ قرار خواهند گرفت .

پایان قسمت اول

می توانید درخواست گذرواژه و همچنین نظرات خصوصي خود را در این صفحه بیان كنيد .

دسته بندی موضوعی