You are currently browsing the tag archive for the ‘آزمایش الهی’ tag.

به نام خداوند مهربان

وقتی بحث از خداست انسان مجبور می شود دست و پایش را جمع کند که به سرنوشت موسی در برابر شبان دچار نشود که خدای ناکرده چیزی بگوید و از آن طرف خدا بگوید تورو سننَ؟آنی که تو از گفت و گویش با من ایراد می گرفتی ضمیرش بسیار روشن تر از تو بوده و تو برداشت اشتباهی از رابطه ی خلق من با من داشتی -تازه او که موسی بود.

واقعاً سخت و مهلک است در این وادی سخن راندن اما با اجازه از خداوند بزرگ تصمیم گرفتم چند خطی در این باب بنویسم و نظر خودم را بیان کنم .

در دنیای به ظاهر عقل مدار و حق طلبانه ی امروز که به هیچ کس نمی توانی بگویی بالای چشمانت ابروست زیرا که هر کسی به تنهایی خودش را عقل کل به حساب می آورد-کمتر کسی راضی می شود که بپذیرد عقل بشر در هر دوره ای از زمان نقص هایی دارد و همین پیشرفت دوره ای علم و زندگی و معلوم نبودن انتهای علم بهترین مثال برای این نقص است-و آنچه را که خودش می داند نهایت دانسته های بشریت می بیند و به عبارت بهتر خودش را مرکز تمام جهان می داند،تعاریف بسیاری از خدا صورت می گیرد چون هر لغت دیگری که با گوش هایش شنیده یا با چشم هایش دیده است .

در این میان تعاریف جالبی را شنیده ام نه به صراحت بلکه با نتیجه گیری از میان حرف های دیگران-البته که امروز به برکت همین عقل گرایی مطلق بسیاری وجود خدا را هم به راحتی و به صراحت منکر می شوند که خوب کار خاصی با آن ها ندارم،هر کسی عقیده ای دارد،می شود خود را به ندیدن زد-و آن تعریفیست که شباهت عجیبی با غول چراغ جادوی افسانه ای دارد .

وقتی خدا آن چه که انسان نیازمند از او می خواهد-خوب و بدش بماند-به او می دهد،برای آنان خدا وجود دارد و چه خدایی هم هست،خدای مهربان دارای تمامی صفات حسنه؛وقتی خدا چیزی را به آن ها نمی دهد خیلی لطف کنند به خدا،او را منکر نمی شوند و الا براحتی منکر وجود موجودی به اسم خدا می شوند که اگر خدا بود چگونه راضی می شد بنده اش این گونه رنج بکشد ؟

این گونه خدایی به نظرم همان غول چراغ جادوست که نه حکمت دارد نه عدالت  و فقط غلام حلقه به گوش بنده اش شده که هر وقت بنده حال کرد به طرف او برود و بگوید : خدایا ما آمدیم به سوی تو،خودت را نشان بده؛که عجب خداییست که با تمامی این تعاریف باز هم می گوید : صد بار اگر توبه شکستی بازآ ؛اما بپذیریم آن آیه قرآنی را که با صراحت بارها می گوید(نقل به مضمون) : اگر به آن ها ملال و درد و رنجی رسد به یاد خدا می افتند و وقتی آن مشکل از آن ها برطرف شد باز هم فراموششان می شود که خدایی دارند ؛خدا با تعریف انسان مطلقاً عقل گرای امروز با تمامی این الطاف و گذشت های الهی او را غول چراغی بیش نمی شناسد بر فرض اینکه بپذیرد وجود دارد.

بسیاری مواقع یادمان می رود که خدا از خود ما عالم تر است به زندگی و آینده و کرده و ناکرده مان و او را هم وارد بازی های ذهن کوته بین خود می کنیم و خیال می کنیم که توانسته ایم سر خدا را هم کلاه بگذاریم .

آنچه که من از موجودی به اسم خدا با عقل ناقصم برداشت می کنم چنین ویژگی هایی را شامل می شود : خداییست که گاهی و شاید بسیاری از اوقات چیز خاصی را که از او می خواهیم به ما نمی دهد و در این ندادن یا حکمتش جاریست یا عدالتش یعنی اینکه در دست یابی ما به آن چه که می خواستیم ضرری بوده که خود ما در آن شرایط از درکش عاجز بودیم و یا بخاطر خوبی هایمان مورد بهتری را در نظر داشته است که ما حتی از وجود آن هم بی خبریم(حکمت) و یا اینکه لیاقت دست یابی به چنان چیزی را نداشته ایم یعنی هزاران گناه و فسق و فجور کرده ایم و هیچ وقت به روی خودمان هم نیاورده ایم که در جهت جبرانش گامی برداریم و از خدا چیزی خواستیم که نشان از زیاده خواهی و خودپرستی و خودخواهی ما دارد و گاهی هم خدا چیزی را به ما می دهد که نتیجه ی همان بدکاری هایمان است یعنی می دهد و نصیبمان می کند تا نشانمان بدهد که منتقم است،بد و شر را بر سر راهمان قرار می دهد تا گرفتارش شویم و این هم چیزی جز عدالت خدا نیست .

آن چه که برای من در داده و نداده ی خدا بدیهیست این است که ما پیوسته در حال آزمایش شدنیم . گاهی اوقات آن چنان بر خواستن چیزی که به صلاح ما نیست پافشاری می کنیم و می گوییم:تو خدا نیستی و چنین و چنانی که نمی دهی و خدا هم به ما می دهد اما در آینده،هر لحظه هزار بار از اینکه چنان چیزی را از خدا خواسته ایم آرزوی مرگ می کنیم و تصور می کنیم که علاقه و خیرخواهی ما نسبت به خودمان بیشتر از علاقه و خیرخواهی خدا نسبت به ما است و در نهایتِ خودخواهی به مقابله با آن کس می پردازیم که می فرماید : در امورتان نسبت به شما آگاه ترم .

و بسیاری اوقات دوستی خدا را در داشتن و دارایی خود-داده های خدا-می بینیم یعنی می گوییم که من زیبا هستم یا ثروتم بسیار است یا فلان خصوصیت خوب را دارم پس خدا خیلی مرا دوست دارد و نمی دانیم که بسیاری اوقات می دهد تا امتحان کند،می دهد تا بنده اش با لذتش به حزیز افتد و فراموشش شود که همیشه نداشتن و یا از دست دادن چیزی دلیل بر بد بودن نیست که بلکه آن هم نوعی از امتحان الهیست و غافل از این نکته می شویم که : هر که در این بزم مقرب تر است،جام بلا بیشترش می دهند .

خدا یا غول چراغ جادو -24 آبان 1389

می توانید درخواست گذرواژه و همچنین نظرات خصوصي خود را در این صفحه بیان كنيد .

دسته بندی موضوعی