You are currently browsing the tag archive for the ‘ریا’ tag.

به نام خداوند مهربان

بدا به حال مردمانی که در فکر و عملشان،ریا،غیبت کردن،تهمت زدن و دروغ گویی و بازی با آبروی دیگران قبیح تر از زنا و شرب خمر و بدحجابی  نیست .

پ.ن:1 : مخاطب این نوشته خودم هم! هستم .
پ.ن.2 : خیلی بده که کسی رو بی گناه در نظر دیگرانی که نمی شناسند فقط بر اساس برداشت شخصی و بخاطر خود تخریب کنیم .
پ.ن.3 : این پست چند بار به دلیل اشتباهات تایپی و جابه جایی لغات در نتیجه ی بی دقتی ویرایش شد .

9 بهمن ماه 1389

به نام خداوند مهربان

و این است یکی ازبدبختی های جامعه ی ایرانی،ای پیامبر کجایی که از دوران معاویه می گفتی که جز نام چیزی از اسلامت باقی نخواهد ماند که همه مسلمانند و به نام اسلام انواع گناه را می پوشاند که آن دوست من وقتی آنلاین می شود،سعی کند چهارتا ایسنتنت مسیج برایم بفرستد که : مذهب آدم خوب را خراب می کند و نمی دانم برای خراب شدن آدم خوب مذهب کافیست و چنین و چنان که نمی دانم کدام فیلسوف غربی در میان مکاشفاتش چنین حرفی را هم بیان کرده و ایرانی سوءاستفاده گر که با هر بهانه ای به دنبال فلان مثلاً فیلسوف غربی که فرهنگش چیز دیگریست و بسیاری نظراتشان مطابق با جامعه ی خود آن ها بوده را یافته و کلامش را تکه و پاره می کند و عصاره ای از داخلش بیرون می کشد که دشمنی و خواست قلبی مخالف با اسلام را به رخ من بکشد-چون خودش چیزی از خودش ندارد و البته می داند که آب گل آلود است و می تواند همه ی کوتاهی ها را به گردن باریک شده ی اسلام بیندازد.

و ای ننگ بر آن کسانی که اسلام را به خورد مردم دادند و باعث شدند همه چیز در ظاهر خلاصه  شود که چهار تا شوید صورتشان را تا زیر شکمشان بلند کردند و گفتند آنکه صورتش را می تراشد گناه کبیره می کند و اسلام را در این خلاصه کردند،ای ننگ بر آن که به زور بر سر دختر و زنی که ننگش می آید حجاب داشته باشد روسری می کشانند که او هم زور بزند تا پشت سرش یک پارچه ای ببندد که مثلاً اسلامیت جامعه حفظ شود .

چه کردید با اسلام؟چه چیزی باقی مانده جز ظاهر که وقتی با آن دوستم صحبت می کنم،می گوید : می دانی ایمان،به نظرم اسلام باعث شده تا روابط بین دخترها و پسرها بدتر شود و اسلام جوابگو نیست،که وقتی ازش می پرسم مگر اسلام چه گفته،می گوید : هر چه هست کارایی ندارد ،نمی دانم .

چه کرده اید که امروز هر که ایرادی در زندگیش می بیند آن ایراد را به اسلام و سیاست اسلامی می چسباند و خودش را به ظاهر تبرئه می کند ؟

چه کردید که امروز بیش از همیشه مردم همدیگر را می درند؟کجا رفته آن دینی که در مورد حقوق مردم بر یکدیگر صحبت می کند؟کجاست آن دینی که وجدان مردم را نشانه می رود و مردم را به اخلاق مداری دعوت می کند و هر کس را در برابر آن چه در دل و نیت دارد مسئول می داند که او دیگر نخواهد با ظاهرسازی و ریا در جامعه زندگی کند؟

چه کرده اید که وقتی به آن دوستم می گویم که یک بار قرآن را بخوان با خشم می گوید : برو این مزخرفات به درد تو می خورد .

چرا این گونه شده؟

چرا در میان دختران مملکت ما کمتر کسیست که دوست داشته باشد حجابش را رعایت کند و آن قیافه های عجیب و غریب هر روز از در و دیوار می ریزد؟چرا اصلاً امروز دختر چادری و یا محجبه ی جامعه ی ما کمتر مورد استقبال و انتخاب پسران جوان برای ازدواج قرار می گیرد؟چرا جامعه دارد دین گریز می شود؟

چرا شرایطش را فراهم نکردید که خودشان بروند و تحقیق کنند و بر گزینند که امروز درود نفرستیم بر آنانکه اسلامشان را منکر می شوند که حداقل ریای به دین داری نمی کنند؟

چرا اسلام را خلاصه کردید در نماز و روزه و فقهیات؟چرا آن قدر مردم را تحت فشار قرار دادید که امروز دختران مملکت من،عکس های برهنه گرفتن و با فلان پسر فلان جور عکس گرفتن و یا حجاب نداشتن و همچنین پسرانمان درست کردن قیافه های عجیب و غریب که به قول آن دوست وبلاگ نویس که به تازگی از اروپا بازگشته،همجنس بازان خارجی خودشان را چنان درست کرده و هویتشان را چنان ابراز می کنند و اینجا همه ی پسرها چنین می کنند و البته به آن مفتخرند و خیلی از همین ها هم نماز می خوانند-اگر خیلی لطف کنند-و البته روزه را هم علناً می خورند که نشان بدهند چقدر متجدد هستند و بی دینی خودشان را به عنوان افتخار فریاد کنند .

چرا نگذاشتید که حجاب نماد فقط زن مسلمان بماند و دیگران خودشان را از این خیل جدا کنند؟که امروز چنین افتضاحی در جامعه اتفاق نیفتد که به ریش اسلام و مسلمانی هم خندیده شود که ما مسلمانیم و این کارها را هم می کنیم؟چه ایرادی داشت هر کسی راه خودش را می رفت و تفاوت ها هم مشخص بود؟

تذکر : نه اینکه این مسلمان بر کسی برتری دارد بلکه حداقل می تواند تفاوت عقیدتی خودش را با ظاهر خودش به نمایش بگذارد و با آنکه چنان نیست متفاوت باشد و نترسد که در خیابان به او طوری نگاه کنند که حجابش کامل است (مخصوصاً چادری ها) پس ببین فلان فلان شده چه ریگی به کفش دارد یا فلانی ریش دارد پس ببین چه خون ها که از تن مردم مکیده!چرا نگذاشتید آن کسی هم که اعتقادی ندارد به این مسائل جامه و ظاهر ریا بر تن نکند و آن قدر بدبینی به این قشر به وجود نیاید؟

یک روز در این جامعه گفتید که مشروب خوردن طبق احکام اسلامی حرام است و برای آنکه اعتقادی به اسلام نداشت هم منع کردید و اگر گرفتیدش حدش زدید،آن که حجاب نداشت را محجبه کردید که نشان زن مسلمان حجابش است و آنکه دوست نداشت و اصلاً اسلام را نمی خواست را هم در ظاهر مسلمان کردید و همه ی احکام اسلامی را به زور به آن ها خوراندید و وای بر شما که امروز همان ها از بین رفته و مشروب خواری و بی حجابی افتخار شده و هر که چنین نمی کند به دید امل به او می نگرند و اگر کسی نماز می خواند یا تصور می کنند ریاکار است یا تصور می کنند دستش به خون مردمش آلوده است و دارد از توبره ی حکومت می خورد .چه کردید که امروز بیش از همیشه مسلمان بودن حتی در همین حد ظاهری و عامیانه اش با دید بد رو به رو می شود؟

در این اسلامی که شما به خورد مردم دادید،اخلاق که رکن والای اسلام است به دست فراموشی سپرده شده و به همراه ظواهرش نابود گردید و امروز همه مسلمانند و هیچ کس جز احکام فقهی از اسلام چیزی نمی داند اگر خیلی لطف کند و فقه را بشناسد و کمی هم خودش را در برابر آن ها پاسخگو بداند که چنین چیزی هم دیگر وجود ندارد و بسیاری که می دانند برای عمل به خلاف آن است تا ثابت کنند تمام مشکلاتشان از اسلام است و باید ریشه ی اسلام را زد تا مشکلات حل شود .

خلاصه :

آنچه که در این نوشته مورد نظر بنده بود دو نتیجه ی تنازل اسلام در حد ظاهر مردم و خواست رعایت آن است :

اول ایجاد جو ریا که هر که اعتقادی به اسلام و مسلمانی ندارد می تواند ظواهری که حکومت آن ها را به عنوان نماد مسلمانی تعریف کرده را به بازی بگیرد-که من به شخصه معتقد نیستم مسلمان یعنی آن ها اما برخی از آن ها در فقه اسلامی هم وجود دارد و قصد انکار آن قسمت را ندارم که در جایگاهش هم نیستم و فقط نظر خودم را در آن مورد باین می کنم—و آنجا که نیازش می افتد،چادر سر کند یا نمی دانم دکمه های لباسش را تا گلویش کیپ کند و یک من ریش بگذارد بلکه کارش را آن دولتی و حکومتی از خدا بی خبر راه بیندازد که بخاطر مسلمان نبودن از زندگی ای که باب میل اوست-البته در چارچوب قانونی فرادینی-محرومش نکنند و اختلاط هویتی در جامعه ایجاد نشود که مسلمان هم پس از مدتی خودش نداند به چه اعتقاد دارد و چگونه باید باشد .

دوم اینکه شرایط برای آنکه به حفظ ظاهر اسلامی خودش به جد اعتقاد دارد به سختی نیفتد که امروز دید بد به او نباشد و این طور نشود که به سمتی برویم که آن همکار آن روزهای من بگوید : من امروز اعتقاد دارم زنان چادری غیر قابل اطمینان ترند که معلوم نیست زیر آن چادر چه ها که نمی کنند . که هر کسی اگر کثافت کاری ای از کسی می خواهد ببیند در ظاهرش هویدا باشد .

پ.ن.1: بخاطر پرگویی از کسانی که ممکن است این نوشته را بخوانند معذرت می خواهم .

پ.ن.2 : بخش دوم نوشته،بخش پایانی پرداخت به این موضوع بود .

اسلام ظاهری(بخش دوم)-14 و 15 آذرماه 1389

می توانید درخواست گذرواژه و همچنین نظرات خصوصي خود را در این صفحه بیان كنيد .

دسته بندی موضوعی