You are currently browsing the tag archive for the ‘مطالبه حقوق’ tag.

اگر در طول تاریخ به خاطر برتری های فیزیکی مردان،زنان چونان برده های جنسی در اختیار مردان قرار می گرفتند و شاید این تاریخ برای جامعه ی ما تا دهه های اخیر هم به درازا کشیده باشد آیا این درست است که امروز زن ها هم عملکردی مشابه آن ها را در پیش گیرند؟اگر در آن زمان مردان برای ارضا شهوتشان بدون در نظر گرفتن احساس و عاطفه ی زنان،زنان متفاوت و متعدد اختیار می کردند و برخوردهای جنسی بی عاطفه با ایشان داشتند آیا حق است که امروز زنان به تلافی آن برخوردها برخیزند که به نظر شخص بنده تنها چیزی که اینجا بدست زنان نمی رسد حقوقشان است و البته همان ابزار بودنشان فقط در ظاهری بزک شده است .

چرا در آلمان آنگلا مرکل صدراعظم می شود و در امریکا هیلاری کلینتون و رایس در قله ی سیاست هایشان قرار می گیرند و در ایران خبری از زنان نمی بینی؟

چه مقصر دست های پنهانی مردان باشد و چه انحراف زنان،هیچ چیزی توجیه گر کوتاهی کردن زنان نمی شود .

چرا در جامعه ی ما آزادی و حضور زنان و حق خواهی هایشان فقط خلاصه ی در بازی با حجاب و پسربازی و خیانت به شوهرهایشان شد؟مگر مردها که چنین می کردند،کارشان درست بود و شما زنان راضی بودید که امروز همان رفتارها را می کنید؟این نحوه ی برخورد چه چیزی برای شما به ارمغان آورد؟چرا باز از طرف دیگر بام افتادید؟غیر از این است که خواسته یا ناخواسته اسیر دست تجارت شدید؟

آن قدر جامعه را شرمگین کردید که برای استخدام زنان بنویسند،خانوم،با ظاهری آراسته،حقوق کم و در جایی دیگر حقوق جدا برای آرایش زنان در نظر بگیرند .آن قدر شما را پایین بیاورند که حق آرایش بگیرید که ملوسکی باشید تا هنر و توانایی هایتان خلاصه ی در جذب جنس مخالف بیمار باشد؟یعنی نهایت حضورتان این است که از خودتان تولید نداشته باشید،اغواگری کنید،این نهایت تخریب شخصیت افراد است که شاید خوشایند بسیار هم گردد که نمی دانند این ها فقط و فقط بساط سواستفاده است تا زن را یک جوری سر جایش بنشاند اما دیدش همان باشد که بود .

چند نفر از شماها آن قدر قوی و قدرتمند شدید که جامعه و حکومت و دولت به شما احساس نیاز کند؟اگر آن ها نخواستند و اجازه ندادند،شما هم در این راه کم کاری کردید،شما هم به حداقل راضی شدید ،شماها قدر خودتان را ندانستید،شما همان زنانی ماندید که فقط توقع جاذبه ی جنسی بودن از ایشان می رود،نشد زیرا که نخواستید .از دری وارد شدند که ضربه خورتان بود .

تنها حرفی که همیشه در میان مردان و زنان گفته ام این است که باید به یکدیگر دید انسانی داشته باشیم،باید با محبت با یکدیگر برخورد کنیم،باید در نبود هم بیش از بودنمان به حقوق هم احترام بگذاریم،باید جو اعتماد را به جامعه ی پر از بی اعتمادی باز گردانیم و الا این راه جز شکست برایمان نخواهد داشت .

پ.ن : خیلی وقت ها آدم ها رو با چیزایی که به ظاهر بهشون می دهند،به زمین می کوبند نه چیزایی که ازشون می گیرند .

در جنگ های مدرن،هواپیماها بر روی مناطق مسکونی به پرواز در می آیند و به جای این که آن ها را بکشند و چهره ی خودشان را به عنوان جنایتکار مخدوش کنند انواع ملزومات زندگی آن مناطق را بر سرشان می ریزند و در این میان نسل های آینده اشان را بیش از حاضر نشانه می روند به عنوان مثال عروسک ها و شکلات های آغشته به مواد میکروبی را در اختیار بچه های حاضر در آن مناطق قرار می دهند یا از عوامل شیمیایی مؤثر بر نسل های آینده اشان استفاده می کنند .در نگاه اول آن هواپیما دارد لطف می کند و کسی در میان قربانیان تصورش را هم نمی کند که می خواهند نابودش کنند و این سؤال دیر به ذهن قربانیان می رسد که  آیا واقعاً قصد هواپیماها از در اختیار قرار دادن آن ها خیرخواهی بوده است؟

2 اردی بهشت 1390

به نام خداوند مهربان

امروز پس از مدت ها فرصتی دست داد تا به وبلاگ برخی دوستان سر زده و نوشته هایشان را بخوانم،در کنار آن ها پست و نظراتی از یک وبلاگ پربیننده که نوشته هایش اغلب پر سر و صداست و البته در میان این سر و صداها برخی خواندنی هم هستند را خواندم که جرقه ای شد تا یکی از دغدغه های همیشگیم را با زبان دیگری بیان کنم .

جامعه ی ایران در طول سالیان دراز گذشته همواره طعم تلخ مردسالاری را چشیده است .آنچه که باعث می شود تا در این جا از لغت جامعه استفاده کنم و در این تلخ کامی زنان و مردان را شریک یکدیگر بدانم،شرایطی است که امروز در گذر از سنت به مدرنیته جامعه ی ما دچار آن شده است .

دختری که در گوشه ی خانه می نشست و نهایت لطف مردان خانواده اش اجازه ی حضور در مدرسه و در نهایت روشن فکری رفتن به دانشگاه بود،آن چنان حضورش را در جامعه پررنگ کرد که چیزی در حدود هفتاد درصد وروری های سالانه ی دانشگاه ها را به خودش اختصاص داد .اگر روزی سن و سالش به پانزده شانزده سالگی می رسید و به او نگاه های چپ چپ می کردند که دارد می ترشد بر سر حق تصمیم گیری و انتخابش ایستاد و خواست که تحصیل کند،همسرش را خودش انتخاب کند .

اما در مسیر حق طلبی انحرافات واضحی شکل گرفت .

کسی به این فکر نمی کند که جامعه ی سالم جامعه ایست که زن و مردش در کنار یکدیگر حضور داشته باشند،چونان گذشته تصور بر این شد که عده ای باشند و عده ای دیگر نباشند یا اگر جنس متفاوت هستند باید سر جایش نشاند یا اگر دست از پا خطا کنیم حقمان را می خورند .شاید مقصر این دید خصمانه خود-اکثر-مردان باشند که در طول زمان،خودشان برای حق دادن به زنان پا پیش نگذاشتند و زنان بودند که حقشان را به هر صورتی که بود گرفتند یعنی جو خصمانه را مردان آرام نکردند،زنان قوی تر شدند و خودشان در جامعه جا برای خودشان باز کردند .

شاید انتظار بیهوده ای باشد که بخواهیم زنان دید مثبتی به عملکرد مردان در قبال حقوقشان داشته باشند اما آیا این اشتباه تاریخی مردان توجیه مناسبیست برای اینکه زنان جامعه ی ما راه افراط در پیش گیرند یا اسیر آنچه که به شخصه دست های پلید و پنهان تجارت پیشه ی مردانه می شناسمشان،شوند؟

می توانید درخواست گذرواژه و همچنین نظرات خصوصي خود را در این صفحه بیان كنيد .

دسته بندی موضوعی