You are currently browsing the tag archive for the ‘محبت کردن’ tag.

به نام خداوند مهربان

جزء خوهای بد بسیاری از ایرانی ها این است که در ابتدای هرگونه آشنایی و علی الخصوص ازدواج با شخصی و به طور خاص تر بافردی غریبه،گربه اش را دم حجله بکشند .در اینکه این خوی عکس العملیست در مقابل بی جنبگی و کم ظرفیتی اکثر ما ایرانی ها یا نه خوییست مستقل که در قبال هر کسی صورت می گیرد نمی توانم نظر قطعی بدهم بهرحال در عده ای عامل اول صادق است و در عده ای دومی و در عده ای هر دو عامل در این گربه کشی نقش ایفا می کنند .

فاصله ی ما از مهربانی و اعتماد آن چیزیست که فراتر از این دلایل برایم عذاب آور است یعنی بجای اینکه با مهربانی و ایجاد اعتماد بر دل یکدیگر غلبه کرده و کژی هایمان را به راستی تبدیل کنیم به گربه کشی و بدخلقی و حال و حالگیری روی می آوریم،بجای اینکه خودمان را به منابع مثبت اخلاقی متصل کنیم و از آن ها بهره بگیریم متوسل به زور و زورگویی و بداخلاقی می شویم غافل از اینکه «خشت اول چون نهد معمار کج،تا ثریا می رود دیوار کج«،تخم بد اخلاقی ای که در خاک زندگی هایمان می کاریم به آن راحتی که بار می دهد قابل ریشه کنی نیست،آن بداخلاقی،بداخلاقی های دیگر در پی می آورد،کینه رذیله ای نیست که به راحتی از دل ها رخت بربندد آنگاه که با تکیه بر چنین ضرب المثل هایی حتی به طور ناخواسته و ناآگاهانه،ایجاد می شود .

آنچه به عنوان راه حل به ذهن من می رسد این است که باید در خودمان ظرفیت محبت کردن و محبت دیدن را ایجاد کنیم تا با نوشیدن می محبت و اعتماد و مست شدن با آن ها،سراغ بدمستی و گربه کشی دم حجله نرویم .

بی ربط! نوشت : نوشته ای تقریباً طولانی رو دیروز نوشتم اما بنابه مصلحت اندیشی هایی از پست کردنش خودداری کردم .

7 فروردین 1390

به نام خدای مهربون

فاصله ی زمانی زیادی  بین استحمار شدن و استعمار شدن وجود ندارد!

وقتی اجازه بدهی دیگران نادان و کودن فرضت کنند در واقع زمینه ی استعمارت را برایشان فراهم کرده ای .

برای حفظ شرافت-اگر وجود داشته باشد-و شخصیت فردی و اجتماعی باید مقابل استحمارشدن و استحمارگران ایستاد .

چند روز پیش طی درد و دلی با بزرگی گفتم : ما تا بحال سعی نکرده ایم کسی را بدریم،در زندگی شخصی و اجتماعیمان با همه،انسانی و مهربانانه برخورد کردیم اما اگر به ما حمله کردند،ما را احمق فرض کردند آن گاه این برخورد محبانه و انسانی فاصله ی کمی با حماقت خواهد داشت و برداشت ناصوابی از سکوت و محبتت خواهند کرد که طرف احمق است،نمی فهمد .

پ.ن.1: یکی دو هفته ی پیش با دوستانم رفته بودیم پای کوه،دخترخانمی سگ بدست از جلوی ما رد شد .ما گرم صحبت بودیم و پس از چند دقیقه آن دختر می خواست از جلوی ما رد شود که یکی از دوستان گفت : «اگر این سگ نزدیک من شه،می زنم تو سرش(نقل به مضمون)»،خیلی جالب بود ما سه نفر کنار هم نشسته بودیم،سگ فقط جلوی آن دوستم ایستاد و برایش پارس کرد .

در جامعه ای که نمی شود برای انسانیت و مهربانی حسابی باز کرد باید به همه در ابتدا به دید آن سگ نگاه کنی و نباید از هیچ درنده ای بترسی زیرا اگر ترسیدی برایت پارس می کنند و اگر بیشتر بترسی تورا می درند ؛در این جامعه کسی دلش به حال کسی نمی سوزد .

پ.ن.2 : نفس محبت کردن و مهربانی زیباست وگرنه به وقت نیاز و یا از روی ترحم مهربان بودن پشیزی ارزش ندارد . با خودمان روراست باشیم اگر با دیگران نیستیم،چند نفر را به دور از نیاز! و برای نفس خوبی و محبت و مهربانی مورد محبت قرار می دهیم؟

پ.ن.3 : این جمله سردر وبلاگم پیش از مهاجرت به وردپرس بود-اگر در زندگی ام یک ایده و الگو داشته باشم همین جمله است  : آنچه را که برای خودت می پسندی برای دیگران نیز بپسند و آنچه را که برای خود نمی پسندی برای دیگران نیز مپسند-عادلانه ترین حکم در روابط انسان ها.

این دنیا یه گردونست،هی می چرخه و می چرخه،آن بدی ای که در حق دیگران می کنیم بی برو برگرد طوری بر سرمان فرود می آید که دردش را حس کنیم!و خدا کند بتوانیم توبه کرده و ضررش را جبران کنیم که اگر نتوانستیم و نخواستیم!،خداوند پس از الرحمن و الرحیم بودن،جبار ومنتقم و سریع الحساب است .

استعمار- 9 آبان 1389

می توانید درخواست گذرواژه و همچنین نظرات خصوصي خود را در این صفحه بیان كنيد .

دسته بندی موضوعی