You are currently browsing the tag archive for the ‘اخلاق’ tag.

به نام خداوند مهربان

بدا به حال مردمانی که در فکر و عملشان،ریا،غیبت کردن،تهمت زدن و دروغ گویی و بازی با آبروی دیگران قبیح تر از زنا و شرب خمر و بدحجابی  نیست .

پ.ن:1 : مخاطب این نوشته خودم هم! هستم .
پ.ن.2 : خیلی بده که کسی رو بی گناه در نظر دیگرانی که نمی شناسند فقط بر اساس برداشت شخصی و بخاطر خود تخریب کنیم .
پ.ن.3 : این پست چند بار به دلیل اشتباهات تایپی و جابه جایی لغات در نتیجه ی بی دقتی ویرایش شد .

9 بهمن ماه 1389

به نام خدای مهربون

در روزگاری زندگی می کنیم که در آن اخلاق بیش از هر چیزی مورد نیازِ ما و جامعه ی ماست و در عین حال بیش از هر چیزی مورد غفلت واقع می شود و فارغ از اینکه علت این غفلت چیست-زیرا که نیاز به کنکاش های جامعه شناسی و رفتارشناسی دقیقی دارد-باید کمی در مورد آن تفکر کرد بلکه اگر دست قدرتمندی در جامعه نداریم حداقل بتوانیم خود و اطرافیانمان را به توجه به اخلاق متوجه سازیم .

اخلاق چیست؟

در تعریفی که از سخنان فیلسوف گرانقدر دکتر عبدالکریم سروش استنباط شد! و به دل نشست اخلاق همان گوهریست که تفاوت بین آدمیت و حیوانیت را مشخص می کند –شاید بهتر بگوییم رفتار آدمی و حیوانی-یعنی شما در رفتار حیوانات چیزی به عنوان سوءاستفاده نمی بینید،قدرت تفکر محدود آن ها هم اجازه ی چنین رفتاری را به آن ها نمی دهد و از همین جا می توان نتیجه گرفت که انسانِ قادرِ به تفکر و دسیسه و سوء استفاده که با دستیابی به تکنولوژی ناشی از  همان تفکر،اجازه ی تجاوز به حقوق دیگران و طبیعت را کسب کرده نیازمند اخلاق است،گوهری که باعث شود تا انسان دسیسه نکند،زندگی از دیگران نگیرد با دیگران مهربان باشد و در کل اخلاقی و انسانی برخورد کند .

با توجه به شناخت نسبی این گوهر گرانبها حال دو عنوان که فکر مرا بیش از هر موضوع دیگری متوجه خودش کرد و باعث نوشتن چنین متنی شد را در معرض قضاوت شما قرار می دهم آنچه که دکتر سروش با استعانت از آیه ی قرآنیِ :انَّ الله یأمر بالعدل و الاحسان به آن معتقد است یعنی همانا خداوند انسان را به عدالت و احسان امر می کند .

عدالت و احسان ای که در نگاه ایشان کف و سقف ساختمان عدالتند .

آنچه که در پست پیشین به آن اشاره کردم کنار گذاشتن این احسان و برخورد عادلانه با همه بود زیرا که دیگران آن را با حماقت طرف محسن اشتباه می گیرند-روابط خالی از اخلاق امروزی چنین چیزی را رقم زده-احسانی که در جایگاهی بالاتر از عدالت در حوزه ی تعریف اخلاق ایشان قرار دارد؛و دلیل برتری احسان به عدالت هم این چنین بیان می شود(نقل به مضمون) : که برخورد عادلانه برخوردیست که کسی بر شما نمی تواند ایرادی بگیرد-مثلاً اگر قاتلی را قصاص کنند خوب عدالت است،کسی اگر خیانتی کند بنا بر آن خیانت شایسته ی ضرر و ترک است،کسی که حقی ضایع کرده شایسته ی بازپس گیری حق خورده شده است و …-اما برخورد محسنانه این است که تو بتوانی حقت را بگیری و بر اساس اخلاق و احسان و نیکوییت نگیری .خوب مسلماً با اوضاع احوال جامعه ی ما احسان همان تعریف حماقت را خواهد داشت و برای این جامعه ی دور از اخلاق امروزی عدالت مسلماً بهتر است .

آنچه که مورد سؤال من است این است که چند نفر به این مسئله واقفند که در دنیا و جامعه ی تماماً عقل محورِ بی اخلاقِ امروز(نه اینکه این دو مقابل هم باشد،عقل این حکم را به ظاهر برای همه صادر کرده با توجه به شرایط)باید فاتحه ی اخلاق را خواند؟و عقیده ی شما بر چیست،آیا چیزی به نام احسان در روابط حال حاضر ما وجود دارد یا فقط دو دو تا های عادلانه وجود دارد ؟

ذکر این نکته مهم است که ایشان در روابط اجتماعی با توجه به کلام حضرت علی،عدالت را بالاتر از احسان می دانند،آنجا که پای حقوق دیگران و مردم در میان است .

پ.ن : این پست به شدت متأثر از سخنرانی دکتر سروش است و اگر بسیاری جاها شباهت بین این پست و کلام ایشان می بینید قصد فقط تبیین تأثر موضوع مورد بحث از اندیشه ی ایشان و رعایت وفا به سخنان ایشان و در نتیجه کمک نویسنده ی متن از تعاریف ایشان برای طرح سؤال بوده است .

عدل و احسان – 15 آبان ماه 1389

می توانید درخواست گذرواژه و همچنین نظرات خصوصي خود را در این صفحه بیان كنيد .

دسته بندی موضوعی