می ترسم

به نام خداوند مهربان

سال گذشته بود که آقای خاتمی طی سخنانی خطاب به حاکمان جمهوری اسلامی اظهار داشتند(نقل به مضمون) : کاری نکنید این حرکت دست کسانی بیفتد که به این خواست ها قانع نیستند و همه چیز را از پایه از بین خواهند برد و اشتباهاتتان را اصلاح کنید .

به دلیل علاقه ام به دین و نظامی که به ظاهر برخی خصوصیات هرچند اندک دینی در آن رعایت می شد این تفکر اصلاحی همیشه در ذهنم وجود داشت که قبل از اینکه مردم این استبداد را عریان تر ببینند باید به راه حق و اصول اخلاقی دینی بازگشت اما اتفاقاتی که افتاد به حق راه اصلاح را برای همیشه بر این نظام بست و واقعاً شاید احساس بسیاری از ما که دغدغه ی دین و حق خواهی مردم را داریم با پشتوانه ی هر کدامشان که مسائل را بررسی کنیم این نظام را فاقد توانایی برای برآوردن این نیازها ببینیم .

در تمامی ابعاد زندگی بشری چنین برخوردی یکی از راهگشاترین برخوردها با مسائل و مشکلات و کجی ها و ناراستی هاست یعنی تا آنجا که اوضاع رو به وخامت نگذاشته سعی در اصلاح معزلات کنیم .

وقتی یک دندان شما دچار پوسیدگی کمی شده اگر درمانش نکنید آن قدر می پوسد تا مجبور به پرکردن و تحمل درد بسیار شوید و اگر اوضاع آن دندان خراب تر شده باشد مجبور به کشیدن و از دست دادن آن خواهید شد و در تمامی این مراحل هر چه که دیرتر سراغ اصلاح و درمان می رویم،هم درمان سخت تر می شود و هم هزینه های درمانی و مشکلات بیشتر می شود و خوب عقل سلیم می گوید که پیش از رسیدن به مراحل دشوارتر شروع به اصلاح کنید .

شما می توانید دندان پوسیده را نبینید و دردش را تحمل کنید اما آن درد همیشه شما را آزار خواهد داد تا مجبور به کندنش شوید .

همیشه بین دوستانم کسانی بودند که خوب علاقه ای به دین نداشته اند و خوب انتخاب آن ها بوده و بالتبع با این نظام که حداقل اسمی از اسلام داشت کلاً مخالف بودند اما خوب عموماً این طور است که این مخالفت ها با این نظام که بسیار هم ایراد دارد و از نظر خود من عین کفر است،بهانه ایست برای مخالفت با آنچه که خیال می کنند دست و پایشان را بسته یعنی دین و این هم ماحصل اسلامیزه کردن تمامی مردم یک جامعه است که بهرحال یک روز چشمشان را ببندند و نخواهند به هیچ کس رحم کنند .

دختره چادریه؟خوب اونم درست می شه(یا آدم میشه) !

تمام مشکلات دختر و پسرهای ما از اسلامه !

این خزعبلات(قرآن) به درد شماها می خوره !

اسم آن دختر که اسمی از اسما حضرت زهراست را به سخره می گیرند !

وقتی که می گویم لباست را از روی قرآن ماشین بردار به آن یکی دوستم بر می خورد که چنین حرفی را چرا زده ام؟و با یک نگاه عاقل اندر سفیه سعی در فهماندن این نکته  دارد که چقدر عقب مانده ای .

این ها نمونه هایی از شروع عقیده ایست که می گوید باید ریشه ی دین داران را هم زد .

وقتی نوشته ی پیشین را نوشتم حدس می زدم چه اتفاقی خواهد افتاد!اما سؤالاتی برایم ایجاد شده که از شما خوانندگانم می پرسم :

چرا شمایی که دوست ندارید حجاب داشته باشید حق دارید که نداشته باشید و به هر نوعی-که از بی حجابی بسیار بدتر است-آن را ابراز می کنید اما منی که دوست دارم همسر آیندم محجبه باشد حق ندارم؟

چرا شمایی که فکر می کنید اهل دود و دم بودن افتخار و کلاس است و آن را حق خودتان می دانید به منی که چنین اعقادی ندارم به چشم عقب مانده ها نگاه می کنید؟

چرا شما که مشروب خوردن جزء کارهای باکلاسیست که می کنید و آن را حق خودتان می دانید به من حق نمی دهید که این گونه نباشم؟

چرا شما که بی اعتقادی و بی بندی برایتان افتخار است به من حق انتخاب دید و نظرم را نمی دهید؟

در آخر : ما حق داریم که اعتقاد داشته باشیم همان طور که شما حق دارید و کسی حق مجبور کردن دیگران برای قبول  اعتقاداتش را ندارد چه مسلمان چه غیرش،چه در اعتقادات مذهبی چه در رفتارهای فردی،می شود گفت و گو کرد اما نباید توهین کرد .

13 دی ماه 1389